افراد به کمک ساختار و حرکات لبها و دندان ها در هنگام لبخند، قادرند طیف وسیعی از احساسات را ابراز کنند. میتوان گفت لبخند، نشانگر و مشخص کننده میزان کارایی فرد در اجتماع می باشد. اهمیت به لبخند زیبا، موضوع جدیدی نیست. جستجو برای زیبایی به تمدنهای ابتدایی برمی گردد. شواهد تاریخی نشان می دهد که اِتروسکها ( تمدنی با تبار غیر هند و اروپایی در 800 سال قبل از میلاد مسیح ) و فنیقی ها ( از اقوام سامی تبار در 900 سال قبل از میلاد مسیح ) به زیبایی لبخند توجه داشته اند. آنها به دقت عاج حیوانات را تراش می دادند تا شکل، فرم و رنگ دندان طبیعی را بازسازی نمایند.
در قرن 18 میلادی، دندانپزشکی به عنوان یک رشته مستقل از پزشکی شناخته شد و شاخه های متنوع آن ایجاد گردید. (1761-1678) Pierre Fauchard (پیرفوشار) از کشور فرانسه به عنوان رهبر این جنبش شناخته می شود. فوشار به همراه سایر همکارانش، دندانپزشکی را مدرنیزه کرده و سطح آن را ارتقا بخشید. وی از درمانهای زیبایی در دندانپزشکی نیز حمایت گسترده ای کرد. آنچه در ادامه می خوانید بر پایه مرور مقالات معتبر در مورد طرح لبخند گردآوری شده و اصول طرح لبخند را بازگو می کند. مقالات معتبر در Pubmed و Medline بررسی شده اند و نتایج حاصل از این بررسی جامع، در ژورنال دندانپزشکی محافظه کارانه Journal of Conservative Dentistry به چاپ رسیده است.
بر اساس نظریه پیتر داوسون (Peter Dawson) هدف از درمان جامع زیبایی، ایجاد سیستم جونده متعادلی است که در آن دندانها، بافتهای نرم، عضلات، ساختار استخوانی و مفاصل در هارمونی و هماهنگی کامل با هم قرار گرفته و عمل کنند.
نکته بسیار مهم که باید در زمان برنامه ریزی برای طرح درمان زیبایی، بدان توجه داشت این است که، طرح لبخند جزئی از رویکرد جامع برای درمان بیمار در نظر گرفته شود. به بیان دیگر طرح لبخند پروسه ای مجزا از درمان همه جانبه و کامل بیمار تلقی نمی شود بلکه باید در هماهنگی کامل با نیازهای درمانی بیمار باشد. برای آنکه نتیجه درمان، موفقیت آمیز باشد و سلامت و فانکشن (عملکرد) سیستم جونده را موجب شود لازم است درک درستی از روابط متقابل میان تمام ساختارهای حمایت کننده دهان شامل عضلات، استخوانها، مفاصل، بافتهای لثه ای و اکلوژن، وجود داشته باشد.
هماهنگ سازی یک لبخند زیبا نیازمند یکپارچه سازی ترکیب دندانی و ترکیب صورتی می باشد به بیان دیگر، مجموعه دندانها و ترکیب صورت سهم مشترکی جهت دستیابی به یک لبخند زیبا دارند. منظور از ترکیب صورتی، بافت نرم وسخت (استخوان های) صورت است. ترکیب دندانی به دندانها و ارتباط آنها با بافت لثه مربوط می شود. طراحی لبخند باید شامل ارزیابی و آنالیز کامل اجزاء و ترکیب دندانی و صورتی باشد.
طبق استاندارد زیبایی، زیبایی صورت شامل قرارگیری مناسب اجزاء، قرینگی و نسبتهای صحیح صورت می باشد. تجزیه وتحلیل، ارزیابی و طرح درمان برای زیبایی صورت، رویکرد و درمانهای چندگانه ای را طلب می کند مانند درمان مرتب ساختن دندانها یا ارتودنسی، جراحیهای ارتوگناتیک، درمانهای پریودنتال (لثه ای)، دندانپزشکی زیبای و جراحی پلاستیک. بنابراین چنانچه با رویکرد زیبایی به درمان بیماران بپردازیم، بهترین نتایج دندانی و صورتی از بعد زیبایی حاصل خواهد شد. با این وجود، آنچه که معمولاً دردرمانهای دندانپزشکی رخ می دهد این است که چنانچه ناهماهنگی واضح در ترکیب صورتی وجود نداشته باشد برای دستیابی به یک لبخند زیبا، تنها روی ترکیب دندانی، کاردرمانی انجام می شود و صورت نادیده گرفته می شود. دو ویژگی صورت که نقش بسیار مهمی در طراحی لبخند ایفا می کند به شرح زیر است:
– خط interpupillary یا خطی فرضی و افقی که مردمک چشمها را بهم متصل می کند.
– لب ها
خط interpupillary (بین مردمکی) باید به میدلاین صورت عمود باشد و با پلان اکلوزال موازی باشد. لبها نیز در طرح لبخند اهمیت بسزایی دارند و در بعضی موارد محدودیتهایی را به درمانگر دیکته می کنند. اگر در دو ویژگی یاد شده، ناهماهنگی های واضحی دیده شود، لازم است قبل از آغاز درمان دندانپزشکی و اصلاح ترکیب دندانی، ترکیب صورتی و نسبت بین اجزای صورت اصلاح شود. بطور کلاسیک، ابعاد افقی و عمودی برای یک صورت ایده آل به شرح زیر است:
افقی
عمودی
فُرم و شکل کلی صورت، زمانیکه از سطح فرونتال به آن نگاه شود به یکی از اشکال زیر است:
نمای نیم رخ هر فرد نیز به یکی از اشکال زیر است:
عوامل پیشین گفته، نقش مهمی در مشخص ساختن اندازه دندانها، شکل و نمای طرفی آنها دارند. به بیان دیگر مورفولوژی دندانی وابسته به مورفولوژی صورتی است.
عناصر حیاتی طراحی لبخند به شرح زیر است:
1) اجزاء دندانی
الف) میدلاین دندانی
ب) ارتفاع اینسایزال
ج) ابعاد دندانی
د) شیبهای آگزیال
ﻫ) سطح یا نقطه تماس بین دندانی
و) امبراژورهای اینسایزال
ز) جنسیت، سن و نوع شخصیت فرد
ح) تقارن و تعادل
2) اجزاء بافت نرم
الف) سلامت لثه
ب) هماهنگی سطوح لثه ای
ج) امبراژورهای بین دندانی
د) خط لبخند
در ادامه نقش هر یک از اجزاء پیش گفته به تفضیل آمده است.
میدلاین دندانی به خطی گفته می شود که از ناحیه تماس بین دو دندان ثنایای فک بالا می گذرد. این خط باید به پلان اینسایزال عمود باشد و با میدلاین صورتی موازی باشد. اختلاف اندک بین میدلاین دندانی و صورتی (یعنی عدم تطابق این دو با هم) قابل قبول است و در بیشتر موارد، مشکلی ایجاد نمی کند. با این وجود، انحراف میدلاین قابل مشاهده بوده و کمتر قابل قبول است. حداکثر اختلاف قابل قبول بین میدلاین دندانی و صورتی ۲mm ( و در بعضی موارد کمی بیش از ۲mm) است. البته به شرط آنکه میدلاین دندانی به خط بین مردمکی عمود باشد. می توان از لندمارکهای آناتومی متفاوتی از جمله میدلاین بینی، پیشانی، چانه، فیلتروم لب و پلان بین مردمکی، به عنوان راهنما جهت ارزیابی میدلاین بهره برد. در این بین، فیلتروم لب یکی از درست ترین لندمارکهای آناتومی است. غیر از افراد مبتلا به شکاف لب و یا آنهایی که دچار تصادف شده یا تحت عمل جراحی قرارگرفته اند، معمولاً فیلتروم لب در مرکز صورت است. مرکز فیلتروم، مرکز کمانهای کوپید شکل لب است و باید با پاپیلای بین دو دندان ثنایای بالا هماهنگ باشد. اگر این دو قسمت با هم هماهنگ باشند ولی میدلاین درست نباشد، مشکل معمولاً به شیب اینسایزالی بر می گردد. اگر پاپیلا و فیلتروم با هم هماهنگ نباشند، در آن صورت مشکل، انحراف واقعی میدلاین است. از نظر زیبایی چنانچه میدلاین از وسط پاپیلا نگذرد بیشتر توجه بر می انگیزد تا زمانی که از وسط فیلتروم نگذرد.
برای ارزیابی میدلاین باید نکات زیر در نظر گرفته شود.
میدلاین باید:
فیس بو یا استفاده از چوبک مرجع که موازی با پلان بین مردمکی قرار بگیرد، اطلاعات لابراتواری ارزشمندی در مورد شیب میدلاین و یا وجود پلان انحراف یافته اینسایزال فراهم می آورد. در 75% موارد میدلاین فک بالا و پائین بر هم منطبق نیست بنابراین توصیه نمی شود که از میدلاین فک پائین به عنوان نقطه مرجع جهت تعیین میدلاین فک بالا استفاده کرد. عدم تطابق میدلاین فک بالا و پائین، زیبایی را تحت تأثیر قرار نمی دهد چون معمولاً در هنگام لبخند، دندانهای فک پائین دیده نمی شود.
موقعیت لبه اینسایزال فک بالا در آفرینش یک لبخند زیبا اهمیت به سزایی دارد. موقعیت لبه اینسایزال به عنوان نقطه مرجع جهت نسبت مناسب دندانی و سطح لثه ای مورد استفاده قرار می گیرد.
پارامترهایی که به تثبیت موقعیت لبه اینسایزال دندان های قدامی فک بالا کمک می کنند، به شرح زیر هستند:
۱. میزان دیده شدن دندان
۲. فونتیک ( نحوه ادای اصوات )
۳. شرایط دهان بیمار
– میزان دیده شدن دندان: در یک فرد جوان و در شرایط استراحت و زمانی که دهان اندکی باز است، باید ۳/۵ میلی متر از 1/3 اینسایزالی دندان ثنایای میانی فک بالا، دیده شود. با افزایش سن، تونیسیته عضلات کاهش می یابد که در نتیجه آن میزان کمتری از دندان دیده می شود.
– فونتیک: یکی از فاکتورهای اصلی در میزان طول دندان، فونتیک است. برای آن که ساپورت مناسب لب، زبان، لبه اینسایزال و موقعیت دندان مورد ارزیابی قرار گیرد، لازم است در زمان تمرین های فونتیک، بیمار در حالت عمودی بنشیند و یا بایستد. آن چه در مورد فونتیک باید مورد ارزیابی قرار بگیرد، به شرح زیر است:
صدای M : بعد از تلفظ این حرف، لب ها به موقعیت استراحت بر می گردند که در نتیجه می توان میزان دیده شدن دندان ها در حالت استراحت را ارزیابی نمود.
صدای E: در زمان تلفظ این حرف باید موقعیت لبه اینسایزال ماگزیلا در حد فاصل لب بالا و پائین باشد.
صدای F و V: در صداهایی که در اثر اصطکاک تولید می شود، لبه اینسایزال ماگزیلا با قسمت داخلی بوردر ورمیلیون لب پائین درگیر می شود. بنابراین این دسته از اصوات به ما کمک می کند تا موقعیت لیبیولینگوال و طول دندان های ماگزیلا را مشخص کنیم.
صدای S: در هنگام تلفظ این صدا، دندان های ثنایای فک پائین 1mm عقب تر و 1mm پائین تر از لبه اینسایزال فک بالا قرار می گیرند.
-شرایط دهان بیمار: استفاده از رستوریشن های موقت و بررسی داخل دهان بیمار از نظر زیبایی، به درمانگر در قرارگیری موقعیت مناسب لبه اینسایزال کمک می کند. تا جایی که امکان داشته باشد و موارد پیش گفته اجازه بدهد، باید به درخواست های بیمار نیز توجه شود.
موقعیت درست لبه اینسایزالی اهمیت بسزایی دارد چراکه به شیب دندانهای قدامی نسبت به خط افق، کانتورهای لبی، ساپورت لبی، راهنمای قدامی، کانتورهای لینگوال و میزان دیده شدن دندان بستگی دارد. میزان شیب هریک از دندانهای قدامی بر اساس ترکیب ساپورت لبی و موقعیت لیبیال و لینگوال لبه اینسایزال سنجیده می شود. این موقعیت بر راهنمای قدامی و کانتورهای لیبیال و لینگوال تأثیر می گذارد.
ماحصل کلام اینکه تمامی این فاکتورها هم در زیبایی و هم در فانکشن و عملکرد مناسب سیستم دندانی نقش مهمی دارند.
برای آفرینش یک لبخند زیبا، نسبتهای صحیح و مناسب دندان اهمیت بسزایی دارد. نسبتهای دندانی نیز به نوبه خود با مورفولوژی صورت مرتبط میباشند. آنچه در طراحی یک لبخند زیبا به ما دیکته میشود آن است که دندانهای ثنایای مرکزی باید دندانهای غالب در هنگام لبخند باشند و باید نسبتهای مناسب را نشان بدهند. به بیان دیگر، دندانهای ثنایای مرکزی ( سانترال ) زیبا و مناسب، کلید دستیابی به یک لبخند زیبا هستند. به همین جهت لازم است که نسبتهای دندانهای سانترال از نظر اصول زیبایی و ریاضی کاملاً درست باشد. نسبت عرض به طول دندانهای سانترال باید تقریباً 4 به 5 باشد (0/8 تا 1/0). آنچه از نظر اصول زیبایی قابل قبول است این است که عرض این دندانها باید در محدوده %۸۰- ۷۵ طول آنها باشد. شکل و محل قرارگیری دندانهای سانترال بر نمای ظاهری و مکان دندانهای لترال (ثنایاهای کناری) و کانین ها (نیشها) اثر میگذارد. به بیان دیگر دندانهای سانترال موقعیت و ظاهر دیگر دندانهای قدامی را تعیین میکنند.
گایدلاین (راهنما) جهت برقراری نسبتهای درست در یک لبخند زیبا به شرح زیر است:
1- نسبت طلایی (لمباردی Lombardi)
2- نسبتهای زیبایی دندانی تکرار شونده (وارد Ward)
3- نسبتهای ( M (Methot
4- دستگاه اندازهگیری زیبایی چو (Chu’s esthetic gauges)
نکته مهمی که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که اندازه واقعی دندانها مدنظر نیست؛ بلکه اندازهای که مورد ادراک بیننده قرار میگیرد، مورد نظر است.
به بیان دیگر برقراری این نسبتهای دندانی بر این اصل استوار است که دندانها از نمای فاسیال چگونه دیده میشوند (منظور فاصله بین لاین انگلهای پروگزیمال دندانهاست)
1- نسبت طلایی (Lombardi): زمانیکه از نمای فاسیال (روبهرو) به دندانها نگاه میکنیم، باید عرض هر دندان قدامی %۶۰ عرض دندان کناری باشد (نسبت ریاضی آن به شرح زیر است (0/6 : ۱ : 1/6). برقراری این نسبت کار دشواری است چرا که بیماران دارای قوس دندانی متفاوت هستند و آناتومی لب و نسبتهای عمودی نیز در آنها متفاوت است.
2- نسبت زیبایی دندانی تکرار شونده (Wrad): وقتی از نمای فرونتال به دندانها نگاه میکنیم و به سمت خلف حرکت میکنیم، باید نسبت عرضهای پیدرپی ثابت باقی بماند. قانون Ward انعطافپذیری بیشتری جهت تطابق ویژگیهای دندانی با نسبتهای صورتی دارد.
3- نسبتهای (M (Methot : در این روش با استفاده از یک نرمافزار، عرض دندانی با عرض صورت مقایسه میشود. کلیه تجزیه و تحلیلها در کامپیوتر انجام میشود. بنابراین آنچه با استفاده از این روش به دست میآید بیشتر به ریاضیات تکیه دارد تا آنالیز هنری.
4- دستگاه اندازهگیری زیبایی چو (Chu’s esthetic gauges): پژوهشهای دکتر چو نظریه RED لوین را تأیید میکند و نسبت طلایی را رد میکند. سری کاملی از gaugesها برای اندازهگیریهای داخل دهانی، در دسترس هستند.
با استفاده از gaugesها:
این اصول بیشتر از آنکه یک فرمول ریاضی باشند به عنوان راهنمایی جهت طراحی یک لبخند زیبا به کار میروند. آنچه بیشتر مؤلفین توصیه میکنند آفرینش هارمونی، تعادل و هماهنگی به وسیله چشم از طریق تنظیم و ارزیابی شرایط موجود است تا تکیه کردن بر فرمولهای ریاضی.
دندان سانترال (ثنایای میانی) فک بالا (ماگزیلاری) دندانهای سانترال مرکز توجه و نقطه کانونی یک لبخند زیبا هستند و همانطور که قبلاً نیز بدان اشاره شد، دندانهای ثنایای مرکزی ماگزیلا، دندانهای غالب، در هنگام لبخند هستند، طول تقریبی دندان سانترال 11-10میلیمتر است و عرض باید به اندازه ای باشد که نسبت به آن طول این دندان در محدوده ۸۰-۷۵% قرار بگیرد. دندان لترال(ثنایای مرکزی) فک بالا (ماگزیلاری) این دندانها دارای وجه دینامیک هستند. تقریباً هیچگاه، لترال های دوطرف قرینه نیستند و خصوصیات فردی و جنسیتی در آنها ظاهر می شود.دندان کانین (نیش) فک بالا (ماگزیلاری)این دندانها نقش مهمی را در آفرینش یک لبخند زیبا ایفا می کنند و ساپورت کننده لبخند زیبا هستند. چرا که این دندانها دارای خصوصیات زیر هستند:
علاوه بر آنچه پیشتر ذکر شد، لازم است به نکات زیر نیز توجه کنیم:
پره مولرهای ماگزیلاری (دندانهای آسیای کوچک فک بالا): این دندانها نقش مهمی در طراحی قوس دندانی دارند و باید باکال کوریدور را پر کنند. باکال کوریدور به فضای تاریکی (فضای منفی) گفته می شود که در هنگام لبخند بین گوشه های دهان و سطح باکالی دندانهای ماگزیلاری، شکل می گیرد.
ظاهر این فضا تحت تأثیر عوامل زیر است:
شکل قوس دندانی، تأثیر مستقیمی روی باکال کوریدور دارد. یک قوس دندانی ایده آل پهن و U شکل است. قوس دندانی باریک، نازیباست. فضای منفی و نازیبا باید به حداقل ممکن برسد. این مشکل با ساختن رستوریشن مناسب برای دندانهای پره مولر حل شده یا به حداقل می رسد. توجه داشته باشید که نباید باکال کوریدور به طور کامل حذف شود، زیرا وجود مقداری از فضای منفی به لبخند عمق می بخشد. در نهایت، هیچ فرمول کلی برای زیبایی بخش قدامی وجود ندارد؛ در عوض، زیبایی نهایی ترکیبی از عوامل زیر است:
نقاط زنیث ( Zenith )
زنیث به اپیکالی ترین موقعیت مارژین سرویکال دندان گفته می شود. جایی که بافت لبه لثه دارای بیشترین حالت انحناء (دالبر) است. این نقطه نسبت به خط عمودی که از مرکز دندان می گذرد کمی دیستالی قرار می گیرد. قرارگیری درست و مناسب نقاط زنیت در طراحی تغییرات ابعاد مزیالی و دیستالی نقش حیاتی دارد:
شیب اگزیال، نحوه قرارگیری عمودی دندانهای ماگزیلاری را در خط لبخند، نسبت به میدلاین عمودی سانترال می سنجد. از دندان سانترال به سمت دندان کانین، باید شیب مزیالی هر دندان نسبت به دندان ماقبل خود افزایش یابد. علاوه بر این کمترین میزان این شیب باید در دندانهای سانترال باشد که در دندان لترال بیشتر وضوح می یابد و در دندان کانین کمی افزایش می یابد. اگر پلان اینسایزال انحراف پیدا کرده باشد، شیب اگزیال دندانهای قدامی و میدلاین (به شرط آنکه در right angle پلان اینسایزال قرار گرفته باشد) نادرست خواهد بود. برای ارزیابی شیب اگزیال لازم است عکسی از نمای فرونتال از دندانهای قدامی گرفته شود. سپس خطی از وسط لبه اینسایزال هر دندان مطابق میدلاین دندان و interface لثه ای رسم می شود. شیب اگزیالی به درجهtipping نسبت به هر پلان مرجع نیز اطلاق میشود. برای تعیین میزان شیب لیبیولیگوال به نکات زیر توجه کنید:
سطح تماس اینترپروگزیمال ( Interproximal Contact Area ( ICA
(سردبیر علمی سیمادنت: بر اساس این قانون سطح تماس بین دو دندان سانترال % ۰ ۵ طول تاج دندان سانترال، سانترال با لترال %۴۰ طول تاج دندان سانترال و لترال با کانین %۳۰ طول تاج دندان سانترال می باشد).
نقاط تماس اینتروپروگزیمال ( Interproximal Contact Point ( ICP
در حالت طبیعی، از سانترال به کانین، اندازه و عمق امبراژورهای اینسایزال افزایش می یابد. دلیل این امر، فانکشن و آناتومی این دندانها است که در نتیجه آن هرچه از سانترال به سمت کانین حرکت می کنیم، موقعیت نقاط تماس اپیکالی تر می شود. همچنان که نقاط تماس اپیکالی می شوند باید خط لبخند را تقلید کنند. چنانچه عمق کافی و تغییرات مناسب در امبراژورهای اینسایزال ایجاد نشود مشکلات زیر بوجود می آید:
از سوی دیگر، چنانچه امبراژورهای اینسایزال خیلی عمیق باشند، دندانها حالت نیزه مانند پیدا می کنند. به عنوان یک قانون کلی، گوشه دیستالی لبه اینسایزال نسبت به گوشه مزیالی آن گردتر می باشد.
جنسیت، سن و شخصیت افراد
تفاوتهای اندک دردرازای دندانهای ماگزیلاری و موقعیت قرارگیری آنها، به ما اجازه می دهد که خصوصیات چشمگیری برای دندانها خلق کنیم.
دندانهای جوان: لبه اینسایزال سایش نیافته، امبراژورهای اینسایزالی مشخص، کم رنگ بودن و درخشندگی زیاد دندان.
دندانهای مسن: طول کمتر، بنابراین میزان کمتری از آنها در لبخند دیده می شود، امبراژورهای اینسایزالی به حداقل می رسد، پررنگ بودن دندان و درخشندگی کم.
شکل دندان در خانمها: مدور، صاف، نرم و ظریف
شکل دندان در آقایان: مکعبی، خشن و سفت.
– اگر شکل کاسب نوک تیز و نیزه مانند باشد، خصوصیات زیر را القا میکند:
خشون تآمیز، خصمانه، عصبانی
– اگر شکل نوک کاسب گرد شده و کوتاه باشد، خصوصیات زیر را القا میکند:
منفعل و آرام.
قرینگی و تعادل
قرینگی یعنی هارمونی در قرارگیری اجزای یک مجموعه. قرینگی در طول و عرض دندانهای سانترال امری مهم و حیاتی به شمار می آید. هرچه از میدلاین به سمت عقب حرکت کنیم. کمتر قرینگی مطلق را مشاهده می کنیم.
بکارگیری بعضی از خصوصیات دندانی مانند ناهمسانی در دندانهای لترال و کانین سبب می شود بتوانیم لبخندی سالم، منحصربفرد؛ دینامیک و زنده خلق کنیم. تعادل یا بالانس به این صورت تعریف می شود که وقتی با چشم به لبخند نگاه می کنیم و از میدلاین به سمت خلف، دندانها را تعقیب می کنیم باید سمت راست و چپ لبخند کاملاً متعادل باشد.
لثه مانند یک قاب، دندان را در بر می گیرد. بنابراین سلامت لثه نقش قابل توجهی در نتیجه درمان زیبایی دندانپزشکی دارد. نکته ای که باید بدان توجه نمود این است که سلامت بافت لثه از پیش شرط های شروع درمان زیبایی می باشد. لثه سالم دارای ویژگیهای زیر است:
برقراری سطوح لثه ای مناسب برای هر دندان، نقش اساسی در آفرینش یک لبخند زیبا با هارمونی زیاد دارد. ارتفاع لثه سرویکال (از نظر سطح و موقعیت قرارگیری) باید در دندانهای سانترال و کانین متقارن باشد.
اینکه سطح لثه دندانهای لترال نیز مشابه با دندانهای سانترال و کانین باشد، قابل قبول است اما برای آنکه حالت طبیعی لبخند حفظ شود معمولاً درجاتی از ناهماهنگی در سطح لثه سرویکال دندانهای لترال اعمال می شود. مارژین لثه دندانهای لترال 2-0/5 mm پایین تر از دندانهای سانترال است. نامطلوبترین موقعیت قرارگیری لثه دندان لترال آن است که نسبت به موقعیت لثه سرویکال سانترال و کانین، اپیکالی قرار گیرد. شکل لثه دندانهای ثنایای میانی (سانترال) مندیبولار و لترال های ماگزیلاری باید به گونه ای باشد که یک شکل نیمi کروی یا نیمه بیضی متقارن را نمایش دهد. اگر فاصله اپیکالی ترین بخش رستوریشن از کرست استخوان mm ۵ یا کمتر باشد، مثلثهای سیاه تشکیل نخواهد گردید. برای اجتناب از ایجاد مثلثهای سیاه، گاهی لازم است که سطوح تماس تا نزدیکی سرویکال دندان افزایش یابد. این عامل کمک میکند که پاپیلای سالم و pointed تشکیل شود و از ایجاد بافت نامناسب لثه ای و تشکیل مثلث سیاه در امبراژورهای بین دندانی اجتناب گردد. بر عکس، چنانچه امبراژورهای سرویکال به درستی شکل داده نشوند مانند زمانی که رستوریشن حجیم و اورکانتور باشد، emergence profile نامناسبی ایجاد می شود و بافت لثه دچار تورم و التهاب می شود.
خط لبخند به خط فرضی گفته می شود که از لبه اینسایزال دندانهای قدامی ماگزیلاری می گذرد و انحنای بوردر فوقانی لب پائین را در هنگام لبخند تقلید می کند. رفرنس دیگری که برای خط لبخند معرفی می شود این است که در هنگام لبخند و در پلان اینسایزال دندانهای سانترال بلندتر از کانین ها دیده شوند یا اینکه حداقل از آنها کوتاهتر نباشند. این رویکرد اخیر در مواردی که لب متقارن است و یا انحنای زیادی هنگام لبخند دارد، مفید است.
خط لبخند وارونه یا خط لبخند معکوس زمانی است که در هنگام لبخند و در پلان اینسایزال، دندانهای سانترال کوتاهتر از دندانهای کانین به نظر برسند. توجه داشته باشید که خط لبخند با خط لب (lip line) اشتباه نشود. (lip line) به موقعیت بودر تحتانی لب فوقانی در هنگام لبخند گفته می شود. این خط تعیین کننده میزان نمایش دندانها و لثه در حد فاصل بافت نرم و سخت (لثه و دندان) است. در شرایط ایده آل مارژین لثه و خط لب بر هم منطبق است یا mm 1-2 از لثه در هنگام لبخند دیده می شود. اگر mm 3-4 و یا میزان بیشتری از لثه در هنگام لبخند دیده شود (gummy smile)، نیازمند درمان زیبایی بافت پریودونتال (بافت پیرامون دندان شامل لثه و استخوان) است تا نتیجه دلخواه حاصل آید. در نهایت، چنانچه کلیه عوامل پیش گفته در جهت ایجاد یک لبخند زیبا و مناسب، برقرار باشد، لازم است مورفولوژی هر دندان نیز کاملا طبیعی باشد. انتخاب رنگ مناسب دندان از عواملی است که نقش مهمی در آفرینش یک لبخند زیبا ایجاد می کند. برای هر فرد باید رنگ مناسبی را انتخاب کرد. رنگ نهایی باید طبیعی بوده و از چندین رنگ مختلف تشکیل شده باشد. به عبارت دیگر ماهیت پلی کروماتیک داشته باشد. رنگ دندان باید کم و بیش در تمام قسمتهای آن یکسان به نظر برسد با در نظر گرفتن این نکته که 1/3 ژنژیوالی (لثه ای) دندان باید پررنگتر باشد. از سانترال به کانین، کروما (درجه اشباعیت رنگ) افزایش می یابد به عبارت دیگر، دندان پررنگتر می شود.
نتیجه گیری
آنچه که باید بدان توجه نمود این است که آفرینش یک لبخند باید به گونه ای باشد که هم زیبا باشد و هم فانکشن و عملکرد دندانها مناسب باشد. وظیفه ما به عنوان دندانپزشک و درمانگر آن است که تشخیص درست داشته باشیم، به دقت شرایط را آنالیز کنیم و با در نظر گرفتن کلیه فاکتورهای پیش گفته، بهترین درمان را به بیمارانمان عرضه کنیم. نکته مهم دیگری که باید مد نظر داشته باشیم این است که درمان طراحی لبخند باید حتی المقدور محافظه کارانه باشد. هدف ما آن است که در درمان ها حداقل ممکن از دندان تراش بخورد و نتیجه درمان بهترین زیبایی و ماندگاری را داشته باشد. این امر نشان می دهد که درمان زیبایی، درمانی است که دانش شاخه های گوناگون دندانپزشکی را نیاز دارد و چنانچه لازم باشد باید درمان ارتودنسی، پریو و جراحی برای نیل به یک نتیجه مناسب لحاظ شود.